چه میشود که جهان از میانه برخیزد
وجود تلخم از این عاشقانه برخیزد
تو باشی و نفس تا ابد مقدس تو
هر آنچه جز هوست، از کرانه برخیزد
زمان به عزلت پیش از نگاه تو برود
مکان ز منظرهی این فسانه برخیزد
چه میشود که بیایی به قلب کوچک من
که جان ز طاقت این آستانه برخیزد
چنان به سطح زمین خیال تو بخورم
که آه تا جهت جاودانه برخیزد
چنان به سمت من و روزگار من رو کن
که هر چه بود و نبود»، از میانه برخیزد
چه میشود؟/ غزلی عاشقانه از عیسی محمدی
آوخ ز قلب کاغذین و چشمهای تیز/ غزلی از عیسی محمدی
پیمانه در پیمانه در پیمانه جا میماند.../ غزلی از عیسی محمدی
عاشقانه ,ز ,تو ,میشود ,برخیزدچنان ,میانه ,برخیزدچنان به ,میشود که ,از میانه ,بخورمکه آه ,تو بخورمکه
درباره این سایت