نفرین کن ای مادر مرا یک‌بار دیگر نیز

عاشق شدم در پادشاه فصل‌ها» پاییز

بانگ نصیحت‌های تو، لالایی من بود

اما چه باید کرد با سروی که در پالیز-

با جلوه خود ریشه‌های عقل را خشکاند

من ماندم و دنیای بی‌پایانی از پرهیز

دنیا تمام نقشه‌هایم را به هم می‌ریخت

آوخ ز قلب کاغذین و چشم‌های تیز

یک تن مداوم توی گوشم، این‌چنین می‌خواند:

بگریز از این عاشق شدن‌های نهان، بگریز

دردا که من هم زیر لب تکرار خواهم کرد:

دل ماهی لیز است، دل یک ماهی لیز!


چه می‌شود؟/ غزلی عاشقانه از عیسی محمدی

آوخ ز قلب کاغذین و چشم‌های تیز/ غزلی از عیسی محمدی

پیمانه در پیمانه در پیمانه جا می‌ماند.../ غزلی از عیسی محمدی

چشم‌های ,کاغذین ,قلب ,ز ,تیز ,یک ,قلب کاغذین ,و چشم‌های ,چشم‌های تیز ,ماهی لیز ,ز قلب

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دل برآمد بیمه ایران، نمایندگی رضائی کیا قرآن با ترجمه صوتی فارسی خلاصه کتاب کلیات فلسفه اصغر دادبه pdf سررسید 1400 - سالنامه 1400 - تقویم رومیزی 1400 - چاپیون روستای کوهپایه ای دانباران حس غریب مدیرپیامک مدیریت اجرایی بالابر صنعتی آسیا برج